جمعه نامه یزد

 

بسمه تعالی

جمعه نامه:«سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل» شماره: 06

امام خمینی(ره): تمام گرفتاری ما از این آمریکاست4/8/1343

«« اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ »»

یکی از اذکار وارده در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان خواندن 100 مرتبه «اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ» است. شاید به ذهن بعضی خطور نماید که فرزند مرادی(ل) که دست به آن جنایت هولناک زد جایگاه وی در اسفل السافلین و درک جهنم است و عذاب بیشتر وی چه تأثیری دارد که ما این ذکر را در شب قدر باید بخوانیم. شاید پاسخ آن را در لعن زیارت عاشورا بتوان گرفت، آنجا که می گوییم وشایعت وبایعت وتابعت علی قتله، و به عبارتی این لعن یک جریان فکری منحرف است که افراد زیادی را در بر می گیرد؛ جریانی که به خود اجازه می دهد در برابر امام حق بایستد و پس از آن همه کارشکنی و سنگ اندازی و فتنه گری ها در همراهی با ناکثین و قاسطین و مارقین، در نهایت عنصر پلیدی از آنها دست به چنان جنایتی می زند که خسارت آن برای بشریّت هیچگاه قابل جبران نخواهد بود. البته این جریان فکری منحرف هنوز در قالب های مختلف استمرار داشته و دارد که به قتل امیرالمؤمنین(ع) راضی هستند و نمونه های آشکار آن را این روزها جهان اسلام چون وهّابیّت و تکفیری ها را می بیند و لمس        می نماید و موارد پنهانی آن هم که چون شیعه های انگلیسی وجود دارد و مهم این است که اینها را ما بشناسیم و لعنی که می نماییم با بصیرت باشد که اجر و پاداش به چنین اذکاری متناسب با فهم و درکی است که از آن داریم. آیا آن کسی که به صراحت می گوید: حضرت علی (ع) نخواست امامتش را به مردم تحمیل نماید!! آیا چیزی جز همان جریان انحرفی است که ابن ملجم ها از آن زاییده شدند؟ آیا کسی که در تفسیر حادثه غدیر خم و عبارت کلمه مولا می گوید: ما هم از کلمه مولا محبت و دوستیمی فهمیم!! نوعی دنباله روی از همان جریان انحرافی نیست؟ آیا آنهایی که شیطان بزرگ امریکای جنایتکار را فرشته نجات دانسته و عبارت کدخدا را در قول و عمل برای آن قائلند و دلشان برای امریکا می تپد، جز در مسیر قاتلان امیرالمؤمنین هستند؟ و اگر کسی به چنین منحرفانی علاقمند باشد که متأسفانه عده ای چه آگاهانه و چه نا آگاهانه علاقمندند!! اگر صدها بار هم در شب قدر ذکر اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ بگوید چه ارزشی می تواند داشته باشد؟!

این بود پاسخ محبتهای من به تو؟!!

نقل شده حضرت علی علیه السلام پس از ضربت خوردن به دست اشق الاشقیاء، خطاب به وی فرمودند: این بود پاسخ محبتهای من به تو؟!! شاید عده ای گمان کنند که ابن ملجم مرادی (ل) یک فرد فریب خورده ای بوده که به تحریک دیگران این جنایت را انجام داده، اما شواهد تاریخی بر این گواه است که وی از خواص آن زمان به حساب می آمده و هنگامی که رأس گروهی از یمن به یاری حضرت می آید قصیده بلند بالایی در مدح امیرالمؤمنین(ع) می سراید و حضرت پس از اینکه مشخصات وی را       می پرسند و می گوید فرزند مرادی است، متوجه سرنوشت و عاقبت کاری او می شوند، لذا در این مدت چند سالی که به همراه سپاه اسلام بود گویا حضرت توجه و محبتهای خاصی به وی می کردند تا شاید این محبتها مانع از این شود که از طریق حق خارج شود؛ اما جریان نفاق چنان در کفر طنیده شده که هر چه هم به آنها محبت نمایی گو اینکه دشمنی شان بیشتر و بیشتر شده و از راه کج خود دست بردار نیستند، چیزی که ما در زمان خودمان هم شاهد آن بوده و هستیم. چه بسا خواصی که نظام اسلامی به آنان محبت نمود و مردم بواسطه حسن ظنّی که به آنها پیدا کردند، آنان را به مسئولیتهای بالا رساندند، اما پاسخ این محبتها چیزی جز همرامی با دشمنان بیرونی و خنجر از پشت نتیجه ای نداشت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت: حقوق های نجومی هجوم به ارزشهاست / دولت با حقوقهای نجومی برخورد و به مردم اطلاع رسانی کند.

در شرایط فتنه ، نباید سخن، سکوت، اقدام و حتی نوع نگرش، موجب تقویت فتنه شود. ایشان با اشاره به یکی دیگر از حکمت های حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، به موضوع نگاه طعمه ای به مسئولیت برای رسیدن به ثروت و امتیازهای خاص پرداختند و گفتند: چنین نگاهی به مسئولیت که در واقع یک امانت است، موجب کوچک و حقیر شدن انسان خواهد شد.                                                    2/4/95

رهبر انقلاب در دیدار جمعی از شعرا : حرفهای نگفته‌ام به دل است‌

غزل ناسروده را مانم‌ / خیانتهای آمریکا در قضیه برجام به افکار عمومی منتقل شود / یکی از آقایان، پایین یک شعری خواندند که مضمونش این بود که اگر شمشیر بکشید، سینه‌هایی که بیایند در جلوی شما بِایستند و در مقابل دشمنان شما سینه سپر کنند [زیاد است‌]، من گفتم من شمشیر را کشیدم، مشغولیم، ما از چپ و راست داریم میزنیم؛ این‌جوری نیست؛ منتها نوع شمشیرِ امروز و نوع میدانِ امروز با نوع میدانِ آن سالهای اوّل تفاوت دارد؛ ما در جنگِ نرمیم؛ در جنگِ سیاسی هستیم، در جنگِ فرهنگی هستیم، در جنگِ امنیّتی و نفوذی هستیم؛ فکرها و اراده‌ها دارند با هم میجنگند. امروز ما خیلی احتیاج داریم به ابزارهای مؤثّر و تأثیرگذار؛ یک بخش عمده‌ی این ابزارها، به نظر من شعر است که بایستی مورد توجّه شماها قرار بگیرد.                          31 / 3/ 95

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار استادان دانشگاه‌ها و پژوهشگران: دانشگاه و دانشجو باید همواره انقلابی باشند /   یک مسئله در مورد سیاست در دانشگاه‌ها است. بنده چند سال قبل از این -خیلی پیش، سالها پیش- راجع به سیاست در دانشگاه‌ها، یک تعبیری به کار بردم که مسئولین دولتیِ آن روز خیلی ناراحت شدند که چرا این حرف را میزنید؛ گفتم: خدا لعنت کند کسانی را که بساط فکر سیاسی و کار سیاسی و تلاش سیاسی را از دانشگاه‌ها جمع کردند،(12/8/72) از ما گله‌مند شدند که شما بچّه‌ها را وادار میکنید به کار سیاسی. خب، حالا البتّه همانها گاهی اوقات ریاکارانه یک حرفهایی میزنند راجع به دانشگاه و دانشجو و این حرفها، لکن عقیده‌ی واقعی‌شان همان است؛ [امّا] من عقیده‌ام این است. محیط دانشگاه به‌طور طبیعی محیط تضارب آراء و افکار است، ... اشکال این است که ما از این محیط چالشی علیه انقلاب و ارزشهای انقلاب بهره‌برداری کنیم، این بد است.                        29/3/95

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام:

برنامه‌ی دشمن این است که توانمندی‌های جمهوری اسلامی را متوقّف کند/ اگر امریکا برجام را پاره کرد ما برجام را آتش می زنیم/آمریکایی‌ها بخش مهمی از تعهداتشان را انجام ندادند / ما غنی‌سازی 20 درصد و فردو و اراک را تعطیل کردیم. ما همیشه از آن بیمناک بودیم و تکرار می‌کردیم که طرف مقابل، طرف بدعهد و بدذاتی است که دبّه در می‌آورد و زیر قول خود می‌زند. در برجام خُلَل و فُرَج‌هایی وجود دارد که اگر بسته می‌شد، معایب، کمتر یا منتفی می‌شدند.                    25/3/95

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در محفل نورانی انس با قرآن کریم در اولین روز ماه مبارک رمضان: عزت، قدرت، رفاه، تعالی معنوی و آرامش روحی درگرو عمل به قرآن است.                              18/3/95

تبیین الزامات قانون‌گذاری خوب در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان مجلس؛ مشکلات اقتصادی به‌ویژه رکود و بیکاری باید حل شوند                                                      16/3/95

تبیین پنج شاخص اصلی انقلابی گری در سخنان مهم رهبر انقلاب اسلامی در مرقد مطهر امام خمینی؛ : انقلابی گری، تنها راه پیشرفت و تحقق اهداف است 1- پایبندی به ارزشهای مبنائی و اساسی اسلام 2- همّت بلند برای رسیدن به آرمانها 3- پایبندی به استقلال 4- حسّاسیّت در برابر دشمن 5-  تقوای دینی و سیاسی                             14/3/95

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان بیان کردند: هدف دشمن از نفوذ، تهی کردن نظام از عناصر قدرت است

                                                                      6/3/95

گزارشی از سفر به سوریّه:

چند سالی است که آرزو داشتیم اسممان در ردیف مدافعان حرم بیاید و بتوانیم در این مسیر قدمی برداریم اما گویا رفتن به صف رزمندگان آن دیار برای امثال ما بسیار دشوارتر از آن است که تصور می شود. حادثه ای در اطراف حلب باعث شد تا برای تخصصی خاص عده ای فراخوان شوند. در فرودگاه دمشق افراد نظامی به قسمت مربوط به خودشان می روند، آنجا توجیهات اولیّه و برای هر کسی یک پلاک ثبت و به وی تحویل  می گردد. اولین روز تازه واردها با زیارت آغاز  می شود، زیارت حضرت زینب(س) خارج از شهر دمشق، حرم تا اندازه ای خلوت، اما منطقه در امنیّت و آرامش بود و زائرانی از لبنان و عراق و... حضور می یابند. آنجا نایب الزیاره همه بودیم. سپس به زیارت حرم حضرت رقیّه (س) در مرکز دمشق قدیم رفتیم که خودروها جلو مسجد اموی توقف می کنند. مسجد اموی همان مسجدی است که اسرای کربلا به آن وارد شدند. محل نشستن اسراء و همچنین محل ممبری که امام زین العابدین علیه اسلام سخنرانی کردند مشخص است. دیوارها و نماهای سنگی به جای مانده از آن زمان حکایت از قدیمی بودن آن دارد. قبل از اسلام این محل به دست مسیحیان بوده و مرقد حضرت یحیی بن زکریا (ع) در داخل مسجد سمت چپ واقع شده ، قدمت این محل باز به دورانهای بسیار دور بر می گردد بطوریکه در صحن مسجد محل قربانی جناب هابیل و محل دعا و قبول شدن قربانی هابیل مشخص شده، اما در گوشه شمالی مسجد از درب کوچکی وارد محلی می شوی و به رأس الحسین (ع) می رسی، ضریح کوچکی که در آن محل وجود دارد و مشهور است که سر امام حسین (ع) در اینجا دفن است و زائران می آیند و زیارت می کنند. قبل از رسیدن به ضریح مقام امام زین العابدین (ع) است که حضرت بالای سر نماز می خواندند. چون مدیریت این محل به دست برادران اهل سنت است مفاتیح و کتاب زیارات در اینجا نیست.

 

از اینجا با اندک مسافتی به سمت حرم حضرت رقیّه(س) می رویم. در مسیر و  پشت مسجد اموی قبر صلاح الدین ایوبی است که علیه جنگهای صلیبی فتوحات زیادی انجام داد و مناطق فلسطین و شامات که توسط اروپاییها اشغال شده بود را آزاد کرد؛ اما وی نسبت به شیعیان عداوت خاصی داشت و دست به قتل عام آنان در سوریه و لبنان زد. حرم حضرت رقیّه (س) با همان حال و هوای سابق و با امکانات بهتر آماده پذیرایی از زائران، اما به واسطه جنگ و نا امنی ها حرم تا اندازه ای خلوت، اما نزدیکیهای نماز ظهر حرم جمعیّت قابل توجهی به خود       می گیرد و نماز جماعت در قسمت مسجد برگزار  می گردد. شب آماده شدیم تا به سمت حلب حرکت کنیم. مناطقی از حلب دست نیروهای سوری و مناطقی از آن دست تکفیری هاست. فاصله هوایی دمشق تا حلب حدود 300 کیلومتر است اما فاصله زمینی بیش از اینهاست چون اتوبان اصلی قسمتهایی از آن دست مسلحین و یا داعشی هاست و راه فرعی هم مسافت بیشتری را دارد. اگر چه فرودگاه حلب هم در تیررس تکفیری هاست ولی جابجایی های کوچک با پرواز آنهم در شب انجام می شود.

 

سوار یک هواپیمای آنتونوف باربری شدیم که کناره های آن صندلی داشت، عده ای روی صندلی ها نشستند و عده ای هم در وسط هواپیما. سرنشینان هواپیما رزمندگانی از همه ملیتها اعم از سوری و لبنانی و افغانی و عراقی و ایرانی بودند. حدود یک ساعت در هوا بودیم و در تاریکی محض در فرودگاه حلب به زمین نشستیم. هر کسی معلوم بود کجا باید برود و مستقبلینی داشتند. ما هم به محل مورد نظر برده شدیم. در مناطقی از جنوب غرب حلب  و در جنوب خان طومان چون الحاضر و خلصه و الحمره حضور یافتیم. این مناطق قبلاً در دست تکفیری ها و آزاد شده بود. مردم در شهر الحاضر و اطراف آن کم و بیش زندگی می کردند در حالیکه تا اندازه ای این شهر نزدیک خط مقدم بود. اما گویا چاره ای جز زندگی در این شرایط نداشتند، زندگی با نبود امکانات اولیّه چون آب و غذا و در تیررس آتش دشمن، بچه ها در کنار جاده انگشتان خود را به نشانه پیروزی برای نیروهای نظامی بالا نگه می دارند و بعضاً هم

تقاضای آب داشته و اگر مواد غذایی هم به آنها داده شود می گیرند. مردمی که اساس زندگی شان با کشاورزی و صنعت اداره می شده و هم اکنون هر دوی اینها تا اندازه ای از بین رفته است چرا که سیستم های آبیاری تخریب شده و درختان زیتون بدون آبیاری در حال خشکیدن و زراعت هم از رونق افتاده، شهرک صنعتی النجار که بزرگترین شهرک صنعتی خاورمیانه و در نزدیکی حلب است کاملاً تعطیل و بسیاری از امکانات و تجهیزات آن از بین رفته یا در زمانیکه دست داعشی ها بوده به ترکیّه برده شده و ساختمانهایی مخروبه باقی مانده است.

 

توفیق بود که سری به شهرهای شیعه نشین نبّل و الزهراء که به تازگی از محاصره چند ساله آزاد شده بود برویم. فاصله نبّل و الزهراء تا حلب حدود 30 کیلومتر است اما ما باید از راههایی می رفتیم که فاصله بیشتر       می شد. با عبور از کنار شهرک صنعتی النجار سمت راستمان ارتفاعات کردنشین و بعد ترکیه بود در طول مسیر بعضی قسمتها به واسطه نزدیکی با مناطقی که داعشی ها حضور داشتند جاده زیر آتش سلاحهای جهنمی آنها بود. ابتدا وارد نبّل و سپس الزهراء شدیم شهر علی رغم محاصره چهار ساله آسیبی ندیده بود و مردم در آن زندگی می کردند. در این چند سال توسط بالگرد مواد خوراکی و سوختی به مردم رسانده     می شده و یا از طریق کردها با قیمتی گزاف باید می خریدند، به گلزار شهدای الزهراء رفتیم که در مرکز شهر احداث شده بود، گلزار پر بود از شهدای سالهای اخیر، تمثال مقام معظم رهبری و سیّد حسن نصرا... زینت بخش درب ورودی و داخل گلزار شهداء بود. مردم به این دو بزرگوار خیلی علاقمندند. گلزار شهدا ظرفیت آن در حال تکمیل شدن بود و چند قبر آماده برای پذیرش شهیدانی دیگر. یک قبضه سلاح جهنمی

 

داعشی ها (تصویر فوق) که به غنیمت گرفته شده بود جلو درب ورودی گلزار گذاشته و اسباب بازی بچه ها شده بود. با حضورمان تعدادی از بچه های خردسال آمدند تا با ما ارتباط برقرار کنند. یکی شان بچه شهید بود، یکی هم که حدوداً پنج سالی داشت تصویر سید حسن نصرا... را به گردن داشت. ایستادند با هم عکس یادگاری گرفتیم. موقعی که            می خواستیم حرکت کنیم راهنما که عربی وارد بود از بچه ها پرسید بستنی فروشی کجاست؟ که نشانش دادند. یکی دیگر از بچه ها به رفیقش گفته بود برو به حساب من برای اینها بستنی بگیر!! معنای این حرف را در زمان بازگشت توسط راهنما متوجه شدیم که اگر من  می توانستم شما را میهمان  می کردم. در مسیر بازگشت در قسمتی که تکفیری ها نزدیک بودند سلاحهای جهنمی ( کپسول گاز پر از مواد انفجاری) که حدود 2 کیلومتر برد دارد را به سمت جاده پرتاب می نمودند اما مردم بدون توجه به این آتشباری در مسیر تردد می کردند.

**************

60 میلیارد تومان پاداش برای نوشیدن آب کرفس: سونامی افشای حقوق‌های نجومی به نفت رسید. این مدیر 60 میلیارد تومانی یاد شده نه تنها عملکرد مثبت خاصی در اداره این شرکت نداشته، بلکه در طول یک سال تنها بین 200 تا 300 ساعت برای شرکت کار کرده است و به گواهی کارکنان این شرکت بیشتر وقت‌گذرانی وی در شرکت نیز به برنامه‌های رژیم لاغری از جمله تهیه و نوشیدن آب کرفس و آب هویج اختصاص داشته است.                            منبع: رجانیوز 29/3/95

 

معرفی وبلاگ جمعه نامه: jome.parsiblog.com – شمارگان 2000 برگ

به یاد شهدای هفتم تیر 1360 -  پاسخگو: 09131545684

تهیه و تکثیر: یزد-علی اصغر باقری– جمعه 4/تیر/95 برابر با 18 رمضان 1437

آدرس جمعه نامه در تلگرام: jomename@